نقد فیلم ایتالیا ایتالیا


همان زمان که ایتالیا ایتالیا در جشنواره فجر اکران شد و سعید قطبی زاده از آن تعریف کرد تصمیم گرفتم هر وقت فیلم به اکران عمومی درآمد حتماً آن را ببینم. اما بعد از دیدن آن متوجه شدم که نقدهای مسعود فراستی به فیلم نقد های درست و پخته ای بوده است. فراستی در پاسخ به قطبی زاده که گفته بود این فیلم شبیه بقیه فیلم ها نیست و کاملاً متفاوت ساخته شده است به این مطلب اشاره کرد که این ظاهر قضیه است و در باطن فیلم شبیه فیلم های اجتماعی دیگر است با ظاهری دیگر. ایتالیا ایتالیا فیلمی دو تکه است که به نظر من کارگردان در ترکیب و پردازش این دو تکه موفق نبوده است. قطبی زاده قسمتی از فیلم را می دید که به موضوع عشق مرد به ایتالیا می پردازد، آهنگ های ایتالیایی و سکانس های فانتزی نیز چاشنی آن شده بود تا در نگاه اول فیلم متفاوت با سایر فیلم ها به نظر برسد و این طور به نظر می رسد که مخاطب نیز موزیکال و فانتزی بودن فیلم را می پسندد اما فراستی نیمه ای را می دید که در آن داستانی اجتماعی روایت می شود و در عین حال می توان تمام آنچه مربوط به ایتالیا هست را از فیلم حذف کرد و آب از آب تکان نخورد حتی می توان به جای ایتالیا هر کشور دیگری را قرار داد و این نقطه ضعف همان است که فراستی می گفت شخصیت در فیلم باید ساخته می شد و ایتالیا ایتالیا از آن گرفته می شد که این اتفاق نیفتاده است علاوه بر این، فیلم با محوریت شخصیت مرد داستان آغاز می شود و جلو می رود اما از یک جایی لحن داستان تغییر می کند و شخصیت زن، محور اصلی می شود که این از لحاظ فیلم سازی خطاست. فیلم اقتباسی آزاد از داستانی اثر جومپا لاهیری است اما به نظر می رسد در قسمت های زیادی با اقتباس روبرو نیستیم بلکه فیلم عیناً طبق داستان لاهیری جلو می رود اما آخر داستان را که قسمت اصلی و کلیدی نیز می باشد نمی تواند به خوبی در بیاورد و پیام اصلی را منتقل کند.  لاهیری استادانه توانسته از دل شک و دلخوری بین زن و مرد نوعی درک متقابل بیرون بکشد. وقتی شوبا اعتراف می‌کند که بچه‌شان را بغل کرده و گریه کرده و دست مشت کرده او را دیده است دارد به شوکومار می‌فهماند که آن غم فقدانی که تو تجربه کردی چند دقیقه‌ای هم در آغوش من بوده است و من هم از دست دادن را تجربه کرده‌ام. مرگ کودک تجربه شخصی تو نبوده است. اما آنچه در فیلم مشاهده می‌شود بیشتر یافتن مقصر است. پس طبیعی است که در این بازی زن که همه این دروغ‌ها را راه انداخته تا در انتها بگوید که قرار است از خانه برود کاملاً بی‌پناه می‌ماند و فیلمساز مرد را قهرمان داستان‌اش می‌کند. دیگر مهم نیست که پایان داستان و فیلم شبیه به هم نیست مهم آن است که فیلمساز قضاوتی همراه با شک و تردید نسبت به شخصیت‌هایش می‌کند به جای آنکه اجازه بدهد که مخاطب خود درباره آن‌ها پیش خود تصمیم بگیرد.(1) با همه ی این تفاسیر این نکته را باید مدنظر قرار داد که ایتالیا ایتالیا تجربه اول فیلم سازی کاوه صباغ زاده است و به عنوان اولین فیلم نباید از نقاط قوت آن چشم پوشی کنیم. اینکه فیلم از آهنگ های ایتالیایی و سکانس هایی فانتزی و کمدی استفاده می کند از جمله بخش هایی است که برای مخاطب جذاب است. سکانس هایی از فیلم واقعاً مخاطب را به خنده وادار می کند و دلپذیر است. نقطه قوت دیگر فیلم بازی نسبتاً خوب حامد کمیلی و البته بازی درخشان، قوی و تحسین برانگیز سارا بهرامی است که این سؤال را ایجاد می کند که چطور ممکن است دو سیمرغ بلورین برای بهترین بازیگر زن جشنواره داده باشند و هیچ کدام از آن ها سارا بهرامی نبوده باشد! در مجموع می توان گفت ایتالیا ایتالیا با وجود همه ی نواقص و نقاط ضعفش ارزش یک بار دیدن را دارد.


1.ظهرابی، محسن. سایت زومجی