احد فرامرز قراملکی در کتاب روش شناسی مطالعات دینی آورده است:«پژوهش، پردازش (processing) اطلاعات است، با فرایند نظام‌‌مند، متعلق به گستره خاصی از علوم، دارای هویت جمعی و دربردارنده نوآوری».  و حسن اسلام پور کریمی در کتاب خودآموز مقدمات پژوهش، در بازنویسی این تعریف به زبانی ساده تر آورده است:« هرگاه با توجه به کارهای انجام شده درباره موضوع مورد نظر، دسته ای از اطلاعات لازم برای پاسخ به مسئله را به اندازه کافی پردازش کنیم و این اعمال در فرایندی منطقی به نوآوری بینجامد، می توانیم اصطلاح «پژوهش» را درباره این اعمال به کار ببریم.»

از جمله شروط تعریف جامعیت و مانعیت آن است اما توجه به این مسئله نباید باعث غفلت و عدم رعایت شرط دیگر تعریف یعنی اجلی بودن معّرِف از معرَّف شود. این از بدیهیات است که برای تعریف یک مفهوم از عباراتی استفاده نشود که مبهم، گنگ و پیچیده باشد. حال آن که این تعریف و تعاریفی از این دست پر است از کلماتی که خود احتیاج به تعریف و توضیح دارند نظیر فرایند، نظام مند، هویت جمعی و... . چنین تعاریفی به جای کمک به روشن شدن مفهوم، بر پیچیدگی، ناکارآمدی و نامأنوس شدن مطلب می افزاید لذا باید به این اصل مهم توجه شود.

اگر از این نکته ی مهم صرف نظر کنیم اشکال دیگری نیز بر این تعریف وارد است و آن این که می توانست به هدف تحقیق یعنی نزدیک شدن به واقعیت یا رسیدن به آگاهی بیشتر نیز توجه شود.