دانشگاه امام صادق

ساختمان آموزش دانشگاه امام صادق، زمستان 35 سال پیش

این نخستین یادداشت من در خصوص دانشگاه محل تحصیلم یعنی دانشگاه امام صادق(ع) است. در همین ابتدا لازم است به مطلبی اشاره کنم و آن این است که فعلاً بنا ندارم به ویژگی های مثبت و نقاط قوت دانشگاه اشاره ای بکنم چرا که اعتقاد دارم سال هاست خود دانشگاه به اندازه کافی به آن پرداخته به طوری که اگر از محیط بیرون دانشگاه به آن نگریسته شود چیزی جز وجهه خوب و رؤیایی آن به چشم نمی آید حال آن که بهترین قضاوت کنندگان در این خصوص جز دانشجویان و اساتید خود دانشگاه نیستند.

عمده ی مشکلات دانشگاه از یک جا نشأت می گیرد و آن آموزش کمی است. بگذارید از قانون نانوشته ی دانشگاه برایتان بگویم. در ابتدای تأسیس، وضعیت دانشگاه شبانه روزی بود. هیچ کس حق خروج از دانشگاه را نداشت مگر به ضرورت و با اجازه کتبی اما چند سالی است که دانشگاه از این وضعیت درآمده چرا که دانشجویان دیگر چنین قوانین منسوخی را نمی پذیرفتند. الان در ظاهر و اسماً دانشگاه شبانه روزی نیست اما در عمل وضعیت به گونه ای دیگر است چراکه گردانندگان فعلی دانشگاه همان کسانی هستند که در آن وضعیت شبانه روزی تحصیل و زندگی کرده و به آن مأنوس شده اند حال چنین افرادی طبعاً دوست ندارند وضعیت دانشگاه تغییر اساسی کند و از طرفی دیگر دانشجویان روی خوشی به این کارها نشان نمی دهند لذا حربه ای دیگر را به کار گرفتند تا دانشجویان تهرانی نتوانند در طول روز دانشگاه را ترک کنند و دانشجویان شهرستانی هم که بخش عمده ی دانشجویان را تشکیل می دهند نتوانند حتی آخر هفته ها به شهرشان بروند. به همین منظور برنامه های هر ترم طوری چیده می شود که از شنبه تا چهارشنبه کلاس وجود داشته باشد و دانشجویان روز خالی نداشته باشند به جز پنجشنبه و جمعه. برای مثال بارها اتفاق اقتاده که تنها یک کلاس را در روز چهارشنبه قرار داده اند و با تغییر زمان آن هم به شدت مخالفت کرده اند تا دانشجویان مجبور شوند در دانشگاه بمانند. شاید الان با خود بگویید دانشجویان چرا اینگونه انتخاب واحد می کنند ؟! که این مطلب را در یادداشت های بعدی به طور کامل توضیح خواهم داد که راهی جز این ندارند. پراکندگی کلاس ها در طول روز هم به نحوی است که مثلاً یک کلاس در صبح و باقی کلاس ها در عصر است و اکثراً تا ساعت هفت و هشت شب به طول می انجامد. به این ترتیب دانشجویان تهرانی هم نمی توانند از دانشگاه خارج شوند و ترجیح می دهند در دانشگاه بمانند تا اینکه ساعت نه شب به خانه برسند و صبح فردا مجددا به دانشگاه بیایند. مسؤولان دانشگاه اما به این بسنده نکرده و انواع و اقسام کارها را کردند تا دانشجویان حتی از حقوق اولیه شان هم محروم شوند. آنان قانون سه شانزدهم غیبت که مصوب وزارت علوم است را نادیده گرفته و سعی در تغییر آن به یک شانزدهم را داشتند که با واکنش شدید دانشجویان مواجه و مجبور به عقب نشینی شدند. پس از این موضوع قانون عجیب و خود ساخته ای دیگر را ایجاد کردند و آن جبرانی گذاشتن برای تمام کلاس های تشکیل نشده حتی برای روزهای تعطیل رسمی بود! اواخر یکی از ترم ها بود و به دلیل کلاس های جبرانی پیاپی، اساتید و دانسجویان بسیار ناراضی بودند و کار به جایی رسید که عده ای دیوار آموزش دانشگاه را پر کردند از شعار هایی نظیر: «افکار منحط یعنی جبرانی گذاشتن برای تعطیلات» جالب اینجاست که هنوز هم این شعارها روی دیوار باقیست. به نظر شما اگر به خواست منطقی دانشجویان و برخی از اساتید توجه می شد کار به اینجا کشیده می شد؟

آری تمام این ها از یک جا نشأت می گیرد و آن تفکر کمی است که بر تمام مسؤولان دانشگاه به خصوص آموزش دانشگاه حاکم است.