https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ3pZMX5225H_d9AJixmjWAZxBHzpfQI4uxYN8cGpVGZYvQucEwzA


بیگانگان در قطار با موضوع وسوسه گناه و خلاصی از چیزی یا کسی که انسان را آزار می‌دهد ساخته شده است و به عقیده بزرگترین منتقدان در قالبی جز سینما نمی گنجد اما به نظر می‌رسد داستان فیلم با نقاط ضعف بزرگی روبروست که حتی قالب سینما هم از پس آن برنیامده و از این روی این فیلم نسبت به سایر کارهای هیچکاک چندان منسجم و قوی نیست. در بیگانگان در قطار با گاف ها و سؤالاتی روبرو هستیم که در سایر کارهای هیچکاک نظیر شمال به شمال غربی نیز وجود دارد اما در آن جا به دلیل انسجام داستان و جذابیت آن چندان به چشم نمی‌آید و اهمیت زیادی هم ندارد اما در بیگانگان در قطار سؤالات بی‌جواب زیادی برای مخاطب ایجاد می‌شود نظیر اینکه برونو از کجا جای میریام را پیدا می‌کند؟ از کجا آدرس گای را می‌یابد و دائماً و به راحتی او را پیدا می‌کند؟ «آن» همسر آینده گای از کجا خانه برونو را بلد است که برای صحبت با مادر او می‌رود به آن جا؟ این جنس اشتباهات از جنس همان هایی است که در شمال به شمال غربی نیز وجود دارد و می‌شود از آن چشم‌پوشی کرد چرا که می‌توان گفت دانستن این موارد چندان مهم نیست اما سؤال اصلی اینجاست که چرا گای به جای اینکه نامه‌های برونو و کلیدخانه او و اسلحه‌ای که برونو به او داده را به پلیس بدهد و به سادگی بی‌گناهی خودش را ثابت کند و یا حداقل به وسیله آن‌ها برونو را تهدید کند که دست از سرش بردارد، خود را به سختی و مشقت می‌اندازد تا یک فندک را به دست آورد! اما از همه‌ی این‌ها که بگذریم سکانس درگیری گای و برونو در شهربازی بسیار خوب و طبیعی از کار درآمده طوری که امروز نیز با وجود گذشت سالیان دراز چیزی از تعلیق و جذابیت آن کاسته نشده است و دیدن آن خالی از لطف نیست. سکانسی که شوخ‌طبعی خود را نیز همراه دارد.

این فیلم نیز همچون دیگر آثار هیچکاک مانند شمال به شمال غربی، بدنام و... امضای هیچکاک را در خود دارد. آن جا که در ابتدای فیلم گای در حال پیاده شدن از قطار است هیچکاک دارد وارد قطار می‌شود. این کار خاص خود اوست که همچون نقاشی که امضای خود را پای تابلوی نقاشی‌اش می‌اندازد هیچکاک نیز صحنه‌ای از خودش را در فیلم به جای می‌گذارد که همواره به یاد داشته باشیم اثری که داریم می‌بینیم ساخته آلفرد هیچکاک است.