نویسنده: محمدرضا چاوشی
برخلاف سر و صداهایی که سینمای کره جنوبی در سالهای اخیر به پا کرده است و کتابها و مقالات و بحثهای گستردهای که پیرامون آن شکل گرفته است، ما تقریباً از سینمای کره شمالی چیز زیادی نمیدانیم. مطالب پراکندهای هم که در این زمینه وجود دارد به زبان فارسی ترجمه نشده است. حتی آمارهایی که از تولیدات سینمایی کره شمالی در سال وجود دارد نیز ضد و نقیض است. فضای منحصربفرد این کشور و عدم وجود آگاهی پیرامون آن باعث شده است که چند وقت یکبار مطالبی عجیب و غریب به این کشور نسبت داده شود و سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست. مطالبی که مشخص نیست چقدرش به واقعیت نزدیک است و چقدر از آنها زادهی تخیلات و داستانسراییهای دیگران است.
پس از جنگ جهانی دوم و تقسیم کره، مضامین کمونیستی و انقلابی، سینمای کره شمالی را دربرگرفت. مضامینی که در آنها جان باختن در راه ملت و آرمانها تقدیس میشد و آمریکا و ژاپن به عنوان دشمنان ملت مطرح میشدند. «روستای زادگاهم[1]» نخستین فیلمی بود که پس از جنگ جهانی در کره شمالی ساخته شد. فیلمی با ایدههای کمونیستی و تکیه بر ملیگرایی که آزادی کره از حکومت استعماری ژاپن را به تصویر میکشید.
سینما نزد رهبران کره شمالی همواره به عنوان ابزاری مهم برای تأثیرگذاری ایدئولوژیک مطرح بود. کیم جونگ ایل، رهبر پیشین این کشور از جمله عاشقان سینما بود و حتی کتابی نوشته است با نام «هنر سینما». سینما برای او آنقدر مهم بود که حتی برای پیشرفت سینما در کشورش دست به آدمربایی زد. کیم جونگ ایل که به نظر میرسید عملکرد فیلمسازان کشورش او را راضی نمیکرد در سال ۱۹۷۸، دست به ربایش شین سانگ اوک فیلمساز مشهور اهل کرهجنوبی زد تا او برایش فیلم بسازد. حاصل این اقدام ساخت چندین فیلم برای کره شمالی بود که یکی از مشهورترین آنها «پولگاساری[2]» نام داشت. پولگاساری هیولایی بود که در کنار کشاورزان علیه یک زمیندار فئودال مبارزه میکرد.
سایمون فاولر، منتقد فیلم از پنج اثر به عنوان بهترین فیلمهای کره شمالی یاد میکند که عبارتند از دخترک گلفروش[3]، هونگ کیل دونگ[4]، دونده ماراتن[5]، فوروارد مرکزی[6] و پولگاساری.
رفته رفته کره شمالی تغییراتی در حوزه سینما را به خود دید به طوری که در سال 1987 جشنواره بینالمللی فیلم پیونگ یانگ آغاز به کار کرد. این جشنواره در ابتدا تنها میزبان کشورهای کمونیست و متحدان کره شمالی بود اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فیلمهای سایر کشورها نیز فرصت حضور در این جشنوارهی دو سالانه را بهدست آوردند. «مثل بکهام کاتدار بزن» نخستین فیلم غربی بود که سال ۲۰۰۴ به شکل عمومی در کرهشمالی به نمایش درآمد و ۱۲ هزار نفر در جشنواره فیلم پیونگ یانگ آن را تماشا کردند. اما در مجموع و با همهی این تحولات وضعیت مردم کره شمالی به گونهای است که دسترسی آزاد به محصولات سینمایی غربی را ندارند. «اریک لافورگه» عکاس فرانسوی که سابقهی سفر و تهیه گزارش از استودیوهای فیلمسازی کره شمالی را دارد با اشاره به فیلمهای تبلیغاتی ساخت این کشور میگوید که مردم روز به روز بیشتر به دی وی دی دسترسی پیدا میکنند و فیلمهای خارجی را هر چند به طریق مخفیانه تهیه کرده و به تماشای آن مینشینند.
اما در تمام این سالها که کره شمالی نتوانسته است مثل همسایهی جنوبی خود در عرصه سینما آن هم در سطح جهانی حرف چندانی برای گفتن داشته باشد، غرب و مخصوصاً آمریکا بیکار ننشستند و دست به تولید آثار گوناگونی علیه این کشور و رهبران آن زدند. به طوری که هالیوود ریپورتر از ۱۱ فیلم که نمایش چهره بد و کریه از کره شمالی در آنها تکرار شده است نام میبرد. فیلمهایی نظیر جیمز باند با عنوان «روزی دیگر بمیر» (۲۰۰۲)، انیمیشن پارک جنوبی (۲۰۰۳)، سالت (۲۰۱۰)، تیم آمریکایی: پلیس جهانی (۲۰۱۴)، مصاحبه (2014) و ... . در این میان شاید جنجالیترین این آثار، فیلم مصاحبه[7] بود. فیلمی که کره شمالی آن را اعلام جنگ علیه خود خطاب کرد. در این فیلم یک خبرنگار مشهور بعد از موفقیت در گذاشتن قرار یک مصاحبه با رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون توسط سازمان سیا آموزش میبینند تا او را ترور کنند. اکران وسیع این فیلم در نهایت با افزایش تنشها و تهدیدات و حملات سایبری که متوجه شرکت سونی شد، در آمریکا متوقف شد و واکنش تند سیاستمداران ایالات متحده را در پی داشت. به نظر میرسد در نهایت آنچه رخ داد به سود کره شمالی تمام شد و هزینه تمام شده فیلمسازی علیه رهبران این کشور را برای کمپانیهای هالیوودی به شدت افزایش داد.
به تازگی خبرهایی مبنی بر همکاری کره شمالی با دیگر کشورها برای ساخت فیلم به گوش میرسد و حتی «پیائو زان کیسی» فیلمساز چینی توانسته است نخستین محصول مشترک چین و کره شمالی را در کشور کره بسازد. حال باید دید که آیا کره شمالی رویه خود را در عرصه فیلمسازی و مواجهه با آثار خارجی تغییر خواهد داد یا اینکه این اقدامات تنها جنبهی پروپاگاندا دارد.
منبع: این مطلب در شماره خردادماه 99 مجله سروش منتشر شده است.