طناب(1948)
طناب از جمله فیلمهای تک سکانسی معدود سینماست و هیچ قطعی ندارد، برداشتهای طولانی آن هر کدام تقریباً یک حلقه کامل فیلم (300 متر) است و برای ادامه فیلمبرداری پس از پایان یک حلقه، معمولاً دوربین ماهرانه و آرام به پشت یکی از بازیگران که لباس تیره دارد میرود، لحظه ای سیاه میشود و دوربینی دیگر با حلقه فیلم نو دنباله کار را میگیرد. فیلم طناب بدون تدوین ساخته شده است. گرچه به دلایل بسیار، میزانسن طناب تئاتری است و انتخاب مکان واحد و زمان این پرداخت را دقیقتر میکند، اما حضور فعال دوربینی زنده و پرتحرک و استفاده از رنگآمیزی معنی دار نور و بازی با رنگهای سرخ و سبز و ساندافکت بسیار مؤثر خارجی، میزانسن معمولی را به قلمرو سینما میکشاند. هیچکاک در این نخستین فیلم رنگی خود استفاده دراماتیک بسیار از رنگ کرده است. تعلیق یعنی انتظاری مضطربانه. در نتیجه تأخیر، سلاح مهمی در زرادخانه هیچکاک است. طناب از این پیوستگی و تداوم به عنوان ابزار تأخیر سود میجوید. طناب همتای پنجره رو به حیاط محدود به یک صحنه و دکور است. هیچکاک در پنجره رو به حیاط از نبوغ خود برای شکستن حصارهای دوربین استفاده میکند. اما در طناب او هدف دیگری، عکس فیلم فوق دارد. برداشت طولانی، روش اصلی اوست تا محصور بودن شخصیت هایش را احساس کنیم. با پیشرفت فیلم، محدودیت حرکت در آپارتمان محسوس تر میشود. پیش از ورود میهمانان دوربین چندبار در اتاق نشیمن، هال و غذاخوری عقب و جلو میرود. سپس حرکت ها در اتاق نشیمن و هال محدود میشود. و سرانجام پس از آن که روپرت بازمیگردد تا بر سوءظن های خود مهر تأیید بزند، فقط به اتاق نشیمن محدود میشویم. این حالت خفقان، لحظه به لحظه اوج میگیرد و به نقطه اوج فیلم که روپرت پنجره را میگشاید و تیری در هوا شلیک میکند تا پلیس را خبر کند، تأکید ویژهای میبخشد. در این لحظه میتوان حس کرد که هوای تازهای وارد اتاق میشود. حالت خفقان هم پایان میپذیرد چون کیفر به تأخیر افتاده اما حتمی، بالاخره فرارسیده است. مقدار زیادی از تعلیق فیلم از تنش میان همذات پنداری ما و قاتلان و آرزوی ما برای پایان دادن به این حالت خفقان ناشی میشود. طناب کاری میکند که قدرت شیطانی را حس کنیم.
نشانی های دقیق یک فیلم تمیز هیچکاکی را در طناب چنین پیدا
میکنیم:
قتل در همان اول، بیهیچ تمهید و توطئهای
معلوم بودن هویت قاتلان
برقراری فضای تعلیق
حضور دلهره (بیشتر برای قاتلان)
جست و جوی دقیق به دنبال معما و کشف آن
ف.پرکینز/ جمشید ارجمند برگرفته از کتاب همیشه استاد